این دهــان بستی دهــانی باز شـــد
کـو خـورندهی لــقمـه های راز شـــد
لــب فـروبــند از طـعـام و از شـــــــراب
ســـوی خوان آسـمــانی کن شـــتاب
گـر تــو این انبان ز نـان خــالی کـــنی
پـر زگـــوهــــر هـــای اجــــلالی کـــنی
طــفل جـان از شـیر شــیطان بــاز کن
بــــعـــد از آنـــش بـا مـــلک انـــباز کــن
چند خوردی چرب و شیرین از طـعــام
امـــتحـــان کــن چـــند روزی با صــیام
چــند شــب ها خواب را گشتی اسیر
یــک شـــبی بــیدار شــو دولـــت بـگیر
مثنوی معنوی - مولوی
******
نظریه فلسفی غضنفر درباره روزه: انسان در این دنیا مسافری بیش نیست و روزه بر مسافر واجب نیست
*******
نصیحت کلاغ به فرزند
گویند کلاغی به جوجه ی خود گفت : چون یکی از آدمیان خم شود ؛ بی درنگ پرواز کن؛ چون می خواهد از زمین سنگ بردارد و به طرف تو پرتاب کند.
جوجه گفت : با دیدن آدمی باید فرار کرد ؛ چون می تواند از پیش سنگ را در آستین خود پنهان کند.
********
کوله بارت بربند؛ شاید این چند سحر فرصت آخر باشد که به مقصر برسیم؛ بشناسیم خدا را و بفهمیم که یک عمر چه غافل بودیم؛ ای سبکبال در این راه شگرف؛ در دعای سحرت؛ در مناجات و خدایی شدنت؛ هرگز از یاد مبر که من جا مانده بسی محتاجم
*************